دارم کتاب جدید رو ترجمه میکنم، رسیدم به اینجا: «اگر کاری نداری، فراغتی هم نداری.»
من کار دارم اما فراغتی ندارم. نه این که نخوام داشته باشم. نمیتونم. دارم فکر میکنم آخه ماهی ۶ تومن چیه که برای گرفتن اون هم باید هر بار گوشت تنم بریزه. امروز چهارم بهمنه و من بعد ۳۶ روز از شروع کارم هنوز حقوق نگرفتم. واقعاً انصاف نیست. دلم میخواد برم کوه و نیاز به ابزار دارم. خسته شدم از بس حساب و کتاب کردم که با این پسانداز تا چند ماه میتونم تو این مملکت نکبت دووم بیارم.
پاسداری شده: ۷۶۵
۷۶۴
مشکل از بقیه نیست. من مادرجنده پرورم. چند روزه عرفان غذا درست نمیکنه، ظرفا رو یکی در میون میشوره، دیشب رفتم خونه دیدم خونه غذای مونده گذاشته جلوم، اونم غذایی که خودم پختم، ظرفها رو هم نشست. امروز به این نتیجه رسیدم چون من بیشتر کارا رو میکنم بقیه لش میشن. و البته مادرجندگی به سبک زندگیه.
پاسداری شده: ۷۶۳
پاسداری شده: ۷۶۲
۷۶۱
ده روز پیش بالاخره اون حسام کسکش رو فرستادیم رفت و خونه تبدیل شد به خونه آدمیزاد. تا دو روز خام کرده بودم بخاطر جابجا کردن دو تا یخچال و دو تا بخاری و دو تا فرش و 13 کیلومتر راه رفتن برای خرید موکت. ولی راضیام.
۷۶۰
در کیریارین حالت ممکن هستم. محل کار تا خونه طولانیه و حسام کسکش تو اتاق من میخوابه و مامان عرفان اومده دکتر و خونه ماست و من حتی نمیتونم با خیال راحت برم دستسویی. کیر تو همه چی
پاسداری شده: ۷۵۹
۷۵۸
مادرتو گاییدم بشر. بهش گفتم نون بخیر تنبلی کرده نرفته بخره. گفته برات شام درست کردم اومدم دیدم یه بال مرغ و یه گردن گذاشته تو ظرف قارچ، قارچها رو برداشته برده، سینه مرغ هم برداشته برده، ظرف هم سوزونده، برنج هم درست نکرده. با اون بال و گردن سوپ درست کردم، خودم نخپردم گذاشتم یخچال که فردا بخورم. شب اومده اونم خورده. کیری وقتی گشنهش میشه اصلا نگاه نمیکنه چی هست چی نیس. ولی باز سگش شرف داره به حسام!
۷۵۷
احمدیه کسکش رو گاییدم. دخترکم مونده دفتر تا دیروقت و خواسته بره دسشویی، گوشیش از دستش افتاده و شکسته. قیمت گرفتم ۲۸۰۰ یه السیدی. ننتو گاییدم ج.ا و بدتر از اون احمدیهی مادرقحبه رو. -_-